هوش مصنوعی:
متن روایتگر داستانی است که در آن شخصیتی پس از بازگشت از میدان جنگ، به دخترش میپیوندد و برای او نامهای مینویسد. او از خداوند سپاسگزاری میکند و از پادشاه بهرامشاه به نیکی یاد میکند. سپس، او تصمیم میگیرد که پس از مرگش، اموال و کشورش را به بهرامشاه بسپارد. همچنین، او نامهای برای شنگل، پادشاه هند، مینویسد و هدایایی برای او میفرستد. در نهایت، پادشاه ایران با بازگشت شنگل به هند موافقت میکند و هدایای بیشتری به او میدهد.
رده سنی:
16+
این متن به دلیل استفاده از زبان شعرگونه و مفاهیم تاریخی و حماسی، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. درک مفاهیم عمیق و تاریخی موجود در متن ممکن است برای کودکان دشوار باشد.
بخش ۴۳
بیامد ز میدان چو تیر از کمان
بر دختر خویش رفت آن زمان
قلم خواست از ترک و قرطاس خواست
ز مشک سیه سوده انقاس خواست
سر عهد کرد آفرین از نخست
بران کو جهان از نژندی بشست
بگسترد هم پاکی و راستی
سوی دیو شد کژی و کاستی
سپینود را جفت بهرامشاه
سپردم بدین نامور پیشگاه
شهنشاه تا جاودان زنده باد
بزرگان همه پیش او بنده باد
چو من بگذرم زین سپنجی سرای
به قنوج بهرامشاهست رای
ز فرمان این تاجور مگذرید
تن مرده را سوی آتش برید
سپارید گنجم به بهرامشاه
همان کشور و تاج و گاه و سپاه
سپینود را داد منشور هند
نوشته خطی هندوی بر پرند
به ایران همی بود شنگل دو ماه
فرستاد پس مهتری نزد شاه
به دستوری بازگشتن به جای
خود و نامداران فرخندهرای
بدان شد شهنشاه همداستان
که او بازگردد به هندوستان
ز چیزی که باشد به ایران زمین
بفرمود تا کرد موبد گزین
ز دینار و ز گوهر شاهوار
ز تیغ و ز خود و کمر بیشمار
ز دیبا و از جامهٔ نابسود
که آن را شمار و کرانه نبود
به اندازه یارانش را هم چنین
بیاراست اسپان به دیبای چین
گسی کردشان شاد و خشنود شاه
سه منزل همی راند با او به راه
نبد هم بدین هدیه همداستان
علف داد تا مرز هندوستان
بر دختر خویش رفت آن زمان
قلم خواست از ترک و قرطاس خواست
ز مشک سیه سوده انقاس خواست
سر عهد کرد آفرین از نخست
بران کو جهان از نژندی بشست
بگسترد هم پاکی و راستی
سوی دیو شد کژی و کاستی
سپینود را جفت بهرامشاه
سپردم بدین نامور پیشگاه
شهنشاه تا جاودان زنده باد
بزرگان همه پیش او بنده باد
چو من بگذرم زین سپنجی سرای
به قنوج بهرامشاهست رای
ز فرمان این تاجور مگذرید
تن مرده را سوی آتش برید
سپارید گنجم به بهرامشاه
همان کشور و تاج و گاه و سپاه
سپینود را داد منشور هند
نوشته خطی هندوی بر پرند
به ایران همی بود شنگل دو ماه
فرستاد پس مهتری نزد شاه
به دستوری بازگشتن به جای
خود و نامداران فرخندهرای
بدان شد شهنشاه همداستان
که او بازگردد به هندوستان
ز چیزی که باشد به ایران زمین
بفرمود تا کرد موبد گزین
ز دینار و ز گوهر شاهوار
ز تیغ و ز خود و کمر بیشمار
ز دیبا و از جامهٔ نابسود
که آن را شمار و کرانه نبود
به اندازه یارانش را هم چنین
بیاراست اسپان به دیبای چین
گسی کردشان شاد و خشنود شاه
سه منزل همی راند با او به راه
نبد هم بدین هدیه همداستان
علف داد تا مرز هندوستان
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۲
گوهر بعدی:بخش ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.