هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به توصیف حالات و تجربیات روحانی و عرفانی می‌پردازد. شاعر از حالات مختلفی مانند سوزش و گدازش عشق، تحولات روحی، و تجربیات معنوی سخن می‌گوید. متن به موضوعاتی مانند عشق الهی، تحول روحی، و سیر و سلوک عرفانی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم و اصطلاحات به‌کار رفته در متن نیاز به دانش و تجربه بیشتری برای فهم کامل دارند.

مثال

هم چو شمع از غمت بسوزاند
گه کشد، گاه برفروزاند

اعتبارت کند به هر مویی
بازگرداندت به هر رویی

گه سرت را بکار برگیرد
گاه پروانه بر سرت میرد

گه بنام خودت نگار کند
گاهت از ریسمان به دار کند

گاه با شهد هم‌نشین کندت
گاه با شاهدان قرین کندت

گه به بالین مردگان باشی
گاه پیش فسردگان باشی

گاه خندی، ولی ز پنداری
گاه گریی، ولی به صد زاری

گه سرافراز و گاه پست شوی
گاه ناچیز و گاه هست شوی

گاه لافی زنی ز سربازی
گاهت آن زر که هست در بازی

گاه زهرت دهند و گاهی نوش
گه زبان آوری و گه خاموش

گاه اندر تبی و گه در تاب
گاه در بزم و گاه در محراب

چو ببیند که هیچ دم نزنی
وندران سوز و گریه کم نزنی

نخوری هیچ و فیض ریزانی
خود نخفتی و خفته خیزانی

گاه در پرده‌ای چو مستوران
گه برافگنده پرده از دوران

گاه از سوز سینه در ویلی
گه ز خاصان قایم‌اللیلی

سال و مه سودت از زیان باشد
دایمت خرقه در میان باشد

عادتت کمزنی و شب خیزی
روشت بخشش و گهر ریزی

در تو هر نقش را پذیرایی
متشمر به لطف و گیرایی

مؤمنان را به پیشوایی فرد
کافران را به خانه سوزی مرد

سینه پر سوز و هیچ آهی نه
دیده پر گریه و گناهی نه

بشناسد که در روش رستی
نکند در نمودنت سستی

پرده از روی کار برگیرد
دل طریقی دگر ز سر گیرد

از چپ و راست عشق در تازد
خانهٔ عقل را براندازد

بر تو آن علمها وبال شود
عملت جمله پایمال شود

به صفت جوهری دگر گردی
مس نماند، تمام زر گردی

غیرت او بشست و شوی از تو
نهلد در وجود بوی از تو

چون ترا از تویی کند فانی
برساند به نشائت ثانی

جنبش اینجا نماند و رفتار
سخن اینجا نماند و گفتار

نه تو آن حال باز دانی گفت
نزخود آن بیخودی توانی رفت

نه کسی تاب دیدنت دارد
نه کس آوار شنیدنت یارد

هر که روی تو دید، مست شود
وانکه بویت شنید، هست شود

بر زمین بگذری، سما گردد
در مگس بنگری، هما گردد

متصل گردد این اثر در ذات
هم چو تاثیر مهر در ذرات

به خلافت رسی ز یک نظرش
در زمان و زمین و خشک و ترش

عشق زاید ز استقامت تو
علم روحانی از علامت تو

صاحب امر و اختیار شوی
گاه پنهان، گه آشکار شوی

گاه با قهر و سرکشی باشی
گاه با لطف و با خوشی باشی

در تب و تاب عشق و ظلمت و نور
چون که از راستی نگشتی دور

نیستی بخشدت ز تاب رخش
محو گردی در آفتاب رخش

به چنین دوست تحفه جان باید
دل به شکرانه در میان باید

تو ازین عهده گر برون آیی
در نگر تا به شکر چون آیی؟

یار کن شکر با شکیبایی
تا به زینت رسی و زیبایی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۴۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در خطر مخلصان و نازکی آداب عبودیت و وقت آزمایش‌های حق سبحانه
گوهر بعدی:در شکر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.