هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق، درد فراق، و زیبایی طبیعت می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند ماه، خورشید، شراب، و بلبل برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های شراب و دیگر عناصر ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۹

وقت صبوح شد بیار آن خورمه نقاب ار
از قدح دو آتشی خیز و روان کن آب را

ماه قنینه آسمان چون بفروزد از افق
در خوی خجلت افکند چشمهٔ آفتاب را

وقت سحر که بلبله قهقهه بر چمن زند
ساغر چشم من بخون رنگ دهد شراب را

بسکه بسوزد از غمش ایندل سوزناک من
دود برآید از جگر ز آتش دل کباب را

چون بت رود ساز من چنگ بساز در زند
من به فغان نواگری یاد دهم رباب را

گر به خیال روی او در رخ مه نظر کنم
مردم چشمم از حیا آب کند سحاب را

دست امید من عجب گر به وصال او رسد
پشه کسی ندید کو صید کند عقاب را

چون مه مهربان من تاب دهد نغوله را
در خم عقربش نگر زهرهٔ شب نقاب را

خواجو اگر ز چشم تو خواب ببرد گو ببر
زانکه ز عشق نرگسش خواب نماند خواب را
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.