هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مضامینی مانند می‌نوشی، عشق، شور و شوق، و دوری از دنیای مادی سخن می‌گوید. شاعر از مطرب، ساقی، و می به عنوان نمادهایی برای رسیدن به حالتی روحانی و عاشقانه استفاده می‌کند. همچنین، تأکید بر اهمیت لحظه‌ها و زندگی در حال حاضر از دیگر درون‌مایه‌های این شعر است.
رده سنی: 18+ این متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب (به عنوان نماد) و مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، درک آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۱۴

مگذار مطرب را دمی کز چنگ بنهد چنگ را
در آبگون ساغر فکن آن آب آتش رنگ را

جام صبوحی نوش کن قول مغنی گوش کن
درکش می و خاموش کن فرهنگ بی‌فرهنگ را

عامان کالانعام را در کنج خلوت ره مده
الا به بزم عاشقان خوبان شوق شنگ را

ساقی می چون زنگ ده کائینهٔ جان منست
باشد که بزداید دلم ز آیینه جان زنگ را

پر کن قدح تا رنگ زرق از خود فرو شویم به می
کز زهد ودلق نیلگون رنگی ندیدم رنگ را

آهنگ آن دارد دلم کز پرده بیرون اوفتد
مطرب گر این ره میزند گو پست گیر آهنگ را

فرهاد شورانگیز اگر در پای سنگی جان بداد
گفتار شیرین بی سخن در حالت آرد سنگ را

آهوی چشمت با من ار در عین روبه بازی است
سر پنجهٔ شیر ژیان طاقت نباشد رنگ را

خواجو چو نام عاشقان ننگست پیش اهل دل
گر نیک‌نامی بایدت در باز نام و ننگ را
خواجو چو این ایام را دیگر نخواهی یافتن
باری بهر نوعی چرا ضایع کنی ایام را
گر کامرانی بایدت کام از لب ساغر طلب
ور جان رسانیدی به لب از دل طلب کن کام را
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.