هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، رندی، تقدیر، و عرفان می‌پردازد. شاعر از باده‌نوشی و بدنامی سخن می‌گوید و به تقدیر ازلی اشاره می‌کند. همچنین، از عشق و دلدادگی و تأثیر آن بر عقل و دیوانگی صحبت می‌شود. در پایان، به رابطهٔ مرید و مراد و لطف الهی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و غنایی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به باده‌نوشی و بدنامی دارد که مناسب گروه سنی بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۳۱

خرقه رهن خانهٔ خمار دارد پیر ما
ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما

گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست
همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما

سرو را باشد سماع از نالهٔ دلسوز مرغ
مرغ را باشد صداع از نالهٔ شبگیر ما

داوری پیش که شاید برد اگر بی موجبی
خون درویشان بی طاقت بریزد میر ما

هم مگر لطف تو گردد عذر خواه بندگان
ورنه معلومست کز حد میرود تقصیر ما

صید آن آهوی روبه باز صیاد توئیم
ما شکار افتاده و شیر فلک نخجیر ما

تا دل دیوانه در زنجیر زلفت بسته‌ایم
ای بسا عاقل که شد دیوانهٔ زنجیر ما

از خدنگ آه عالم سوز ما غافل مشو
کز کمان نرم زخمش سخت باشد تیر ما

ره مده در خانقه خواجو کسی را کاین نفس
با جوانان عشرتی دارد بخلوت پیر ما
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.