هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به توصیف عشق، اندوه و زیبایی می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند اشک ثریا، آتش سودا، سرو خرامان و گلستان جمال برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به داستان‌های عاشقانه مانند فرهاد و شیرین و یوسف و زلیخا وجود دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است و استفاده از استعاره‌های پیچیده و اشاره به داستان‌های تاریخی و اساطیری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'موج خون دل' و 'اشک‌های بی‌پایان' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۵

صبح کز چشم فلک اشک ثریا می‌ریخت
مهر دل آب رخم ز آتش سودا می‌ریخت

آن سهی سرو خرامان ز سر زلف سیاه
دل شوریده‌دلان می‌شد و در پا می‌ریخت

چین گیسوی دوتا را چو پریشان می‌کرد
مشک در دامن یکتائی والا می‌ریخت

شعر شیرین مرا ماه مغنی می‌خواند
و آب شکر بلب لعل شکر خا می‌ریخت

در قدمهای خیال تو بدامن هر دم
چشم دریا دل من لل لالا می‌ریخت

قدح از لعل تو هر لحظه حدیثی می‌راند
وز لب روح‌فزا راح مصفا می‌ریخت

چون صبا شرح گلستان جمالت می‌داد
از هوا دامن گل برسرصحرا می‌ریخت

اشک از آنروی ز ما رفت و کناری بگرفت
کاب او دمبدم از رهگذر ما می‌ریخت

موج خون دل فرهاد چو می‌زد بر کوه
ای بسا لعل که در دامن خارا می‌ریخت

عجب ار مملکت مصر نمی‌رفت برود
زان همه سیل که از چشم زلیخا می‌ریخت

مردم دیدهٔ خواجو چو قدح می‌پیمود
خون دل بود که در ساغر صهبا می‌ریخت
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.