هوش مصنوعی:
این شعر از شامش و شبش سخن میگوید که با تصاویر زیبایی مانند گلستان، سنبل، و سمن توصیف شدهاند. همچنین، از عشق و غم و اندوه سخن میگوید و تأثیر آن بر جان شاعر را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر شعری نیاز به درک ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۸۸
شامش از صبح فروزنده درآویخته است
شبش از چشمهٔ خورشید برانگیخته است
گوئیا آنک گلستان رخش میآراست
سنبل افشانده و بر برگ سمن ریخته است
یا نه مشاطه ز بیخویشتنی گرد عبیر
گرد آئینه چینش بخطا بیخته است
تا چه دیدست که آن سنبل گلفرسا را
دستها بسته و از سرو درآویخته است
نتوان در خم ابروی سیاهش پیوست
آنک پیوند من سوخته بگسیخته است
تا زدی در دل من خیمه باقبال غمت
شادی از جان من غمزده بگریخته است
جان خواجو ز غبار قدمت خالی نیست
زانک با خاک سر کوت برآمیخته است
شبش از چشمهٔ خورشید برانگیخته است
گوئیا آنک گلستان رخش میآراست
سنبل افشانده و بر برگ سمن ریخته است
یا نه مشاطه ز بیخویشتنی گرد عبیر
گرد آئینه چینش بخطا بیخته است
تا چه دیدست که آن سنبل گلفرسا را
دستها بسته و از سرو درآویخته است
نتوان در خم ابروی سیاهش پیوست
آنک پیوند من سوخته بگسیخته است
تا زدی در دل من خیمه باقبال غمت
شادی از جان من غمزده بگریخته است
جان خواجو ز غبار قدمت خالی نیست
زانک با خاک سر کوت برآمیخته است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.