هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی از خواجوی کرمانی است که در آن شاعر به توصیف معشوق و احساسات خود می‌پردازد. او از شیرینی لب، زیبایی زلف، و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و درد عشق و سوختگی دل خود را بیان می‌کند. همچنین، شاعر به مقایسه‌هایی مانند شکر و آتش برای توصیف حالات خود و معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای گروه سنی پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۹

لب شیرین تو هر دم شکر انگیزترست
زلف دلبند تو هر لحظه دلاویزترست

برسرآمد ز جهان جزع تو در خونخواری
گر چه چشم من دل سوخته خونریزترست

ایکه از تنگ شکر شور برآورد لبت
هر زمان پسته تنگت شکر آویزترست

همچو سرچشمهٔ نوش تو ز بهر سخنم
چشمم از درج عقیقت گهر انگیزترست

نشنود پند تو ای زاهد تردامن خشک
هرکش از درد مغان دامن پرهیزترست

آتشست این دل شوریده من پنداری
زانکه هر چند که او سوخته تر تیزترست

تا هوای گل رخسار تو دارد خواجو
هر شب از بلبل دلسوخته شب خیزترست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.