هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از خواجوی کرمانی، به موضوعاتی مانند عشق الهی، تقابل زهد ظاهری و باطن فاجر، و تسلیم در برابر عشق حقیقی میپردازد. شاعر بیان میکند که زاهد مغرور حتی در کعبه نیز فاجر است، در حالی که فردی که به بتخانه اقرار دارد ممکن است کافر نباشد. او از حالات عرفانی مانند غیبت از خود در حضور معشوق و کشتهشدن در راه عشق سخن میگوید. شعر همچنین به ناتوانی عقل در درک عشق و حالات مجنونوار عاشق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'کشتهشدن در راه عشق' یا 'حالات مجنونوار' نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.
غزل شمارهٔ ۱۳۲
زاهد مغرور اگر در کعبه باشد فاجرست
وانکه اقرارش به بترویان نباشد کافرست
چون توانم کز حضورش کام دل حاصل کنم
کانزمان از خویش غائب میشوم کو حاضرست
زنده دل آن کشته کو جان پیش چشمش داده است
تندرست آن خسته کو بر درد عشقش صابرست
عاقبت بینی که کارش در هوا گردد بلند
ذرهٔ سرگشته کو در مهرورزی ماهرست
هر کرا خاطر بزلف ماهرویان میکشد
عیب نتوان کرد اگر چون من پریشان خاطرست
عاقلان دانند کادراک خرد قاصر بود
زانچه بر مجنون ز سر حسن لیلی ظاهرست
در هوایت زورقی برخشک میرانم ولیک
جانم از طوفان غم در قعر بحری زاخرست
کی سر موئی زبانم گردد از ذکرت جدا
کز وجودم هر سر موئی زبانی ذاکرست
ایکه فرمائی که خواجو عشق را پوشیده دار
چون توانم گر چه دانم کان لباسی فاخرست
وانکه اقرارش به بترویان نباشد کافرست
چون توانم کز حضورش کام دل حاصل کنم
کانزمان از خویش غائب میشوم کو حاضرست
زنده دل آن کشته کو جان پیش چشمش داده است
تندرست آن خسته کو بر درد عشقش صابرست
عاقبت بینی که کارش در هوا گردد بلند
ذرهٔ سرگشته کو در مهرورزی ماهرست
هر کرا خاطر بزلف ماهرویان میکشد
عیب نتوان کرد اگر چون من پریشان خاطرست
عاقلان دانند کادراک خرد قاصر بود
زانچه بر مجنون ز سر حسن لیلی ظاهرست
در هوایت زورقی برخشک میرانم ولیک
جانم از طوفان غم در قعر بحری زاخرست
کی سر موئی زبانم گردد از ذکرت جدا
کز وجودم هر سر موئی زبانی ذاکرست
ایکه فرمائی که خواجو عشق را پوشیده دار
چون توانم گر چه دانم کان لباسی فاخرست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.