هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از خواجوی کرمانی بیانگر مفاهیم عمیق عشق، حقیقت و فراتر رفتن از محدودیت‌های مادی است. شاعر از زبانی دیگر سخن می‌گوید که متعلق به اهل حقیقت است و از عاشقانی یاد می‌کند که نام و نشانی معمولی ندارند. او به مخاطب توصیه می‌کند که از دایره کون و مکان فراتر رود و به جایگاهی بالاتر بیندیشد. همچنین، از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که درد عشق با دردهای معمولی متفاوت است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۳۵

جان هر زنده دلی زنده بجانی دگرست
سخن اهل حقیقت ز زبانی دگرست

خیمه از دایرهٔ کون و مکان بیرون زن
زانکه بالاتر ازین هر دو مکانی دگرست

در چمن هست بسی لاله سیراب ولی
ترک مه روی من از خانهٔ خانی دگرست

راستی راز لطافت چو روان می‌گردی
گوئیا سرو روان تو روانی دگرست

عاشقان را نبود نام و نشانی پیدا
زانکه این طایفه را نام و نشانی دگرست

یک زمانم بخدا بخش و ملامت کم گوی
کاین جگر سوخته موقوف زمانی دگرست

تو نه مرد قدح و درد مغانی خواجو
خون دل نوش که آن لعل زکانی دگرست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.