هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، توصیفی از معشوق و احساسات شاعر نسبت به اوست. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند چشمان نرگس‌گونه و موهای سیاهش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هر چه جز ثنای معشوق بگوید بیهوده است. او از بی‌قراری دلش و عشق بی‌پایانش می‌نالد و در نهایت به سختی صبر در این راه اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۶

این چنین صورت گر از آب و گلست
چون بمعنی بنگری جان و دلست

نرگسش خونخواره‌ئی بس دلرباست
سنبلش شوریده‌ئی بس پر دلست

هندوی زلفش سیه کاری قویست
زنگی خالش سیاهی مقبلست

هر چه گفتم جز ثنایش ضایعست
هر چه جستم جز رضایش باطلست

تا برفت از چشم من بیرون نرفت
زانکه برآن روانش منزلست

خاطرم با یار ودل با کاروان
دیده بر راه و نظر بر محملست

دل کجا آرام گیرد در برم
چون مرا آرام دل مستعجلست

می‌روم افتان و خیزان در پیش
گر چه ز آب دیده پایم درگلست

من میان بحر بی پایان غریق
آنکه عیبم می‌کند برساحلست

دوستان گویند خواجو صبر کن
چون کنم کز جان صبوری مشکلست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.