هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و حالات مختلف آن می‌پردازد. شاعر عشق را قدرتی مستقل و بی‌نیاز از قوانین توصیف می‌کند و بیان می‌دارد که عاشقان نیازی به راهنمایی ندارند. همچنین، تأکید می‌شود که عشق حقیقی نیازمند حضور معشوق است و بدون آن، هر بهشتی جهنم است. شاعر از حالات مستی و سرمستی ناشی از عشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که تنها دل می‌تواند راهنمای عاشقان باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۶

عشق سلطانیست کو را حاجت دستور نیست
طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست

کس نمی‌بینم که مست عشق را پندی دهد
زانکه کس در دور چشم مست او مستور نیست

دور شو کز شمع عشق آتش بنزدیکان رسد
وانکه او نزدیک باشد گر بسوزد دور نیست

من به مهر دل به پایان می‌رسانم روز را
زانکه بی آتش درون تیره‌ام را نور نیست

ملک دل را تا بکی بینم چنین ویران ولیک
تا نمی‌گردد خراب آن مملکت معمور نیست

بزم بی شاهد نمی‌خواهم که پیش اهل دل
دوزخی باشد هر آن جنت که در وی حور نیست

رهروان عشق را جز دل نمی‌شاید دلیل
وانکه این ره نسپرد نزد خرد معذور نیست

تا نپنداری که ما با او نظر داریم و بس
هیچ ناظر را نمی‌بینم که او منظور نیست

چشم میگونش نگر سرمست و خواجو در خمار
شوخ چشم آن مست کورا رحم بر مخمور نیست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.