هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق ناگسستنی و عمیق سخن می‌گوید که فراتر از درک عادی است. شاعر از ناتوانی دیگران در درک احساساتش می‌گوید و عشق خود را به معشوقی توصیف می‌کند که بی‌نظیر است. همچنین، به مفاهیمی مانند صبر، درد عشق، و ناتوانی خرد در توصیف معشوق اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۹۵

هیچکس نیست که منظور مرا ناظر نیست
گر چه بر منظرش ادارک نظر قادر نیست

ایکه از ذکر بمذکور نمی‌پردازی
حاصل از ذکر زبان چیست چو دل ذاکر نیست

نسبت ما مکن ای زاهد نادان به فجور
زانکه سرمست می عشق بتان فاجر نیست

گر چه خلقی شده‌اند از غم لیلی مجنون
هیچکس برصفت قیس بنی عامر نیست

هر دل خسته که او صدرنشین غم تست
غمش از وارد و اندیشه‌اش از صادر نیست

زآتش عشق تو آن سوز که در باطن ماست
ظاهر آنست که بر اهل خرد ظاهر نیست

گر ز سودای تو ای نادرهٔ دور زمان
خبر از دور زمانم نبود نادر نیست

چون توانم که بپایان برم این دفتر ازآنک
قصهٔ عشق من و حسن ترا آخر نیست

من بغیرتو اگر کافرم انکار مکن
کانکه دین در سر آن کار کند کافر نیست

به صبوری نتوان جستن ازین درد خلاص
زانکه نافع نبود صبر چو دل صابر نیست

ای عزیزان اگر آن یوسف کنعانی ماست
هر که او را به دو عالم بخرد خاسر نیست

قاصرست از خرد آنکس متصور باشد
که ز اوصاف تو ادراک خرد قاصر نیست

گر چه خواجو ز تو یک لحظه نگردد غائب
آندمم با تو حضورست که او حاضر نیست

نه من دلشده دارم سر پیوندت و بس
کیست آنکش سر پیوند تو در خاطر نیست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.