هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. شاعر خود را فدای معشوق می‌کند و آرزو می‌کند که تمام وجودش در راه عشق به او فنا شود. از عناصر طبیعت مانند پروانه، شمع، بلبل، گلستان، لاله و سرو برای توصیف عشق و زیبایی معشوق استفاده شده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۸

پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد
جان من پروانهٔ شمع شبستان تو باد

هر پریشانی که آید روز و شب در کار من
از سر زلف دلاویز پریشان تو باد

مرغ دل کو طائر بستانسرای عشق شد
همدم بلبل نوایان گلستان تو باد

جان سرمستت که گشت از صافی وصلت خراب
بی نصیب از دردی دلگیر هجران تو باد

سرمهٔ چشم جهان بین من خاکی نهاد
از غبار رهنورد باد جولان تو باد

تا بود گوی کواکب در خم چوگان چرخ
گوی دلها در خم زلف چو چوگان تو باد

ای رخ بستان فروزت لاله برگ باغ حسن
عندلیب باغ جان مرغ خوش الحان تو باد

آنکه همچون لاله از مهرش دل پرخون بسوخت
سایه پرورد سهی سرو خرامان تو باد

هرکه چون خواجو صف آرای سپاه بیخودیست
چشم خون افشان او سقای میدان تو باد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.