هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، بیانگر احساسات عمیق و درد عشق ناکام است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زلف سمن‌سا، دود دل، ابر در چشم جهان، و بلبل سوخته، حالات درونی خود را توصیف می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به داستان یوسف و زلیخا دارد که بر شدت احساسات عاشقانه تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و برخی اشارات عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۰

تا دلم در خم آن زلف سمن‌سا افتاد
کار من همچو سر زلف تو در پا افتاد

بسکه دود دل من دوش ز گردون بگذشت
ابر در چشم جهان بین ثریا افتاد

راستی را چو ز بالای توام یاد آمد
ز آه من غلغله در عالم بالا افتاد

چشم دریا دل ما چون ز تموج دم زد
شور در جان خروشنده دریا افتاد

اشکم از دیده از آن روی فتادست کزو
راز پنهان دل خسته بصحرا افتاد

گویدم مردمک دیدهٔ گریان که کنون
کار چشم تو چه اندیشه چو با ما افتاد

بلبل سوخته از بسکه برآورد نفیر
دود دل در جگر لالهٔ حمرا افتاد

کوکب حسن چو گشت از رخ یوسف طالع
تاب در سینهٔ پر مهر زلیخا افتاد

دل خواجو که چو وامق ز جهان فارد گشت
مهره‌ئی بود که در ششدر عذرا افتاد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.