هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، احساسات شاعر را در مواجهه با عشق و مستی ناشی از شراب و موسیقی بیان می‌کند. تصاویری مانند انعکاس چهره در شراب، آتش در آفتاب، و کشتی در دریا برای توصیف حالات درونی شاعر استفاده شده‌اند. شاعر از درد عشق و جدایی می‌نالد و تأثیر زیبایی معشوق و موسیقی بر روح خود را شرح می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عارفانه پیچیده، استفاده از استعاره‌های عمیق و اشاره به مصرف شراب است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۱

چوعکس روی تو در ساغر شراب افتاد
چه جای تاب که آتش در آفتاب افتاد

بجام باده کنون دست می پرستان گیر
چرا که کشتی دریا کشان درآب افتاد

بسی بکوی خرابات بیخود افتادند
ولی که دید که چون من کسی خراب افتاد

چو کرد مطرب عشاق نوبتی آغاز
خروش و ناله من در دل رباب افتاد

بب چشم قدح کو کسی که دریابد
مرا که خون جگر در دل کباب افتاد

دل رمیدهٔ دعد آنزمان برفت از چنگ
که پرده از رخ رخشندهٔ رباب افتاد

خدنگ چشم تو در جان خاص و عام نشست
کمند زلف تو درحلق شیخ وشاب افتاد

نسیم صبح چودر گیسوی تو تاب افکند
دل شکستهٔ خواجو در اضطراب افتاد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.