هوش مصنوعی: این شعر از عشق و غم عمیق سخن می‌گوید، با تصاویری از آتش، دود، خون و طوفان که نشان‌دهنده‌ی درد و اشتیاق شدید است. شاعر از عشق به معشوق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد و از مفاهیمی مانند ایمان و کفر نیز استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است و استفاده از استعاره‌های سنگین مانند خون، خنجر و کفر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۹۰

سوز غم تو آتشم از جان بر آورد
مهر تو دودم از دل بریان بر آورد

چشم پرآب ما چو ز بحرین دم زند
شور از نهاد قلزم و عمان بر آورد

گردون لاجورد بدور عقیق تو
بس خون لعل کز جگر کان بر آورد

مرغ دلم زعشق گلستان عارضت
هر دم هوا بگیرد و افغان بر آورد

ما را بباد داد و گر آن کفر زلف تست
این مان بتر بود که ز ایمان بر آورد

هر لحظه چشم ترک تو چون کافران مست
خنجر بقصد خون مسلمان بر آورد

با کوه اگر صفت کنم از شوق کازرون
آه از دل شکستهٔ نالان بر آورد

گر اشتیاق کعبه برینسان بود بسی
ما را بگرد کوه و بیابان بر آورد

خواجو چنین که چشمهٔ خونبار چشم تست
هر دم معینست که طوفان برآورد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.