هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ارزش والای عشق و معشوق سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند "لعل جان پرور" و "گل روی تو"، عشق را بالاتر از تمام دارایی‌های دنیوی مانند ملک و تاج و تخت قرار می‌دهد. او معتقد است که حتی یک لحظه صحبت با معشوق، از تمام عمر زندگی ارزشمندتر است و طربخانهٔ عشق را برتر از هر مکان دیگری می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان ادبی سطح بالا، درک شعر را برای گروه‌های سنی پایین‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۳۰۲

صحبت جان جهان جان و جهان می‌ارزد
لعل جان پرور او جوهر جان می‌ارزد

گوشهٔ دیر مغان گیر که در مذهب عشق
کنج میخانه طربخانهٔ خان می‌ارزد

با چنان نادرهٔ دور زمان می خوردن
یک زمان حاصل دوران زمان می‌ارزد

شاید ار ملک جهان در طلبش در بازی
که دمی صحبت او ملک جهان می‌ارزد

برلب آب روان تشنه چرا باید بود
ساقی آن آب روان کو که روان می‌ارزد

با جمالت بتماشای چمن حاجت نیست
که گل روی تو صد لاله ستان می‌ارزد

سر کوی تو که از روضهٔ رضوان بابیست
پیش صاحب‌نظران باغ جنان می‌ارزد

هر که را هیچ بدستست نمی‌ارزد هیچ
که همانش که بود خواجه همان می‌ارزد

پیش خواجو قدحی باده به از ملکت کی
زانکه لعلیست که صد تاج کیان می‌ارزد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.