هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق، توحید، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عشق واقعی نیاز به درمان ندارد، عاشقان نیازی به آموزش ندارند، و در راه حقیقت، هیچ امیری حکومت نمی‌کند. همچنین، تأکید می‌شود که در حضور محبوب، عمر گران‌بها تنها به عشق می‌گذرد و تعلقات مادی بی‌معنا هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۵

درد غم عشق را طبیب نباشد
مکتب عشاق را ادیب نباشد

کشور تحقیق را امیر نخیزد
خطبهٔ توحید را خطیب نباشد

با نفحات نسیم باد بهاران
در دم صبح احتیاج طیب نباشد

در گذر از عمر آنکه پیش محبان
عمر گرامی به جز حبیب نباشد

ایکه مرا باز داری از سر کویش
ترک چمن کار عندلیب نباشد

ساکن بتخانه‌ئی ز خرقه برون آی
معتکف کعبه را صلیب نباشد

از تو به جور رقیب روی نتابم
کشته غم را غم از رقیب نباشد

هر که غریبست و پای بند کمندت
گر تو بتیغش زنی غریب نباشد

منکر خاجو مشو که هر که بمستی
دعوی دانش کند لبیب نباشد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.