هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و فداکاری در راه معشوق سخن می‌گوید. او از بی‌خیالی عاشق در برابر خطرات و رنج‌ها می‌گوید و این که عاشق واقعی از هیچ چیز نمی‌ترسد، حتی از جان دادن در راه معشوق. همچنین، شاعر از بی‌اعتنایی به دنیا و مادیات در راه عشق صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و فداکاری ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۴

هر که او را قدمی هست ز سر نندیشد
وانکه او را گهری هست ز زر نندیشد

عجب از لاله دلسوخته کو در دم صبح
از خروشیدن مرغان سحر نندیشد

آنکه کام دل او ریختن خون منست
از دل ریش من خسته جگر نندیشد

هر که خاطر بکسی داد چه بیمش ز خطر
کانکه رفت از پی خاطر ز خطر نندیشد

پیش شمع رخ زیبای تو گر جان بدهم
نبود عیب که پروانه ز پر نندیشد

خستهٔ ضرب تو از تیغ و سنان غم نخورد
کشتهٔ عشق تو از تیر و تبر نندیشد

سر اگر در سر کار تو کنم دوری نیست
کانکه در دست تو افتاد ز سر نندیشد

نکنم یاد شب هجر تو در روز وصال
کانکه شد ساکن جنت ز سقر نندیشد

مکن اندیشه که خواجو نکند یاد لبت
کاین خیالیست که طوطی ز شکر نندیشد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.