هوش مصنوعی:
این شعر از خواجوی کرمانی، صحنههای مختلفی از بزم و عیش، عشق و رنج، و طبیعت را به تصویر میکشد. در آن از ساقیان، مطربان، عاشقان، و طبیعت سخن میرود که هر کدام به نوعی با شراب، موسیقی، عشق، و زیباییهای طبیعی درگیر هستند. همچنین، اشارههایی به رنجهای عشق و هجوم خیالات شبانه وجود دارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشارههایی به شراب و مینوشی دارد که در فرهنگ اسلامی ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد. درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک و نمادهای عرفانی دارد.
غزل شمارهٔ ۳۹۸
ساقیان چون دم از شراب زنند
مطربان چنگ در رباب زنند
گلعذاران به آب دیدهٔ جام
بس که بر جامها گلاب زنند
مهر ورزان به آه آتش بار
دود در دیدهٔ سحاب زنند
صبح خیزان بنغمهٔ سحری
هر نفس راه شیخ و شاب زنند
پسته خندان بفندق مشکین
درشکنج نغوله تاب زنند
چون بگردش در آورند هلال
تاب در جان آفتاب زنند
هر دمم خونیان لشکر عشق
خیمه بر این دل خراب زنند
هر شبم شبروان خیل خیال
حمله آرند و راه خواب زنند
خیز خواجو ببین که سرمستان
در میخانه از چه باب زنند
مطربان چنگ در رباب زنند
گلعذاران به آب دیدهٔ جام
بس که بر جامها گلاب زنند
مهر ورزان به آه آتش بار
دود در دیدهٔ سحاب زنند
صبح خیزان بنغمهٔ سحری
هر نفس راه شیخ و شاب زنند
پسته خندان بفندق مشکین
درشکنج نغوله تاب زنند
چون بگردش در آورند هلال
تاب در جان آفتاب زنند
هر دمم خونیان لشکر عشق
خیمه بر این دل خراب زنند
هر شبم شبروان خیل خیال
حمله آرند و راه خواب زنند
خیز خواجو ببین که سرمستان
در میخانه از چه باب زنند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.