هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، به بیان درد و شوق عاشقان به معشوق می‌پردازد. عاشقان حاضرند در راه معشوق بمیرند و رنج عشق را به جان بخرند. آنها چیزی جز وصال معشوق نمی‌خواهند و حتی درد و رنج را نیز با آغوش باز می‌پذیرند. شاعر از بی‌وفایی دنیا و جفای دیگران نیز شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جفا نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.

غزل شمارهٔ ۴۰۲

اهل دل پیش تو مردن ز خدا می‌خواهند
کشتهٔ تیغ تو گشتن بدعا می‌خواهند

مرض شوق تو بر بوی شفا می‌طلبند
درد عشق تو بامید دوا می‌خواهند

طلب هر کسی از وصل تو چیزی دگرست
بجز ارباب نظر کز تو ترا می‌خواهند

ما چنین سوخته از تشنگی و لاله رخان
آب سر چشمهٔ مقصود ز ما می‌خواهند

روی ننموده ز ما نقد روان می‌جویند
ملک در بیع نیاورده بها می‌خواهند

بسرا مطرب عشاق که مستان از ما
دمبدم زمزمهٔ پرده‌سرا می‌خواهند

آن جماعت که من از ورطه امانشان دادم
این دمم غرقهٔ طوفان بلا می‌خواهند

من وفا می‌کنم و نیستم آگه که مرا
از چه رو کشته شمشیر جفا می‌خواهند

پادشاهان جهان هیچ شنیدی خواجو
که چرا درد دل ریش گدا می‌خواهند
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.