هوش مصنوعی: این شعر از خواجوی کرمانی، غزلی عاشقانه و حاوی مضامینی مانند عشق، ناامیدی، دوری از معشوق و مفاهیم فلسفی است. شاعر از تنهایی، بی‌وفایی دنیا و درد فراق می‌نالد و با استفاده از استعاره‌هایی مانند بلبل، سرو و شمع، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و کنایه‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۴

جز ناله کسی مونس و دمساز نیاید
جز سایه کسی همره و همراز نیاید

ای خواجه برو باد مپیمای که بلبل
در فصل بهاران ز چمن باز نیاید

گفتم که ز من سرمکش ای سرو روان گفت
تا سر نکشد سرو سرافراز نیاید

هر دل که به دستش نبود رشتهٔ دولت
همبازی آن زلف رسن باز نیاید

باز آی و بسوی من بیدل نظری کن
هر چند مگس در نظر باز نیاید

صاحب‌نظر از نوک خدنگ توننالد
برکشته چو خنجر زنی آواز نیاید

چون بلبل دلسوخته را بال شکستند
برطرف چمن باز بپرواز نیاید

تا زنده بود شمع صفت بر نکند سر
در پای تو هرکس که سرانداز نیاید

خواجو ز سفر عزم وطن کرد ولیکن
مرغی که برون شد ز قفس باز نیاید
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.