هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف معشوق و تأثیر عمیق او بر شاعر می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق، مانند موهای مجعد، لب‌های یاقوت‌گونه، و اثرات مستی‌آور عشق او سخن می‌گوید و خود را اسیر این عشق می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، درک آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌سازد.

غزل شمارهٔ ۴۷۰

سبزه پیرامن سرچشمهٔ نوشش نگرید
شبه بر گوشهٔ یاقوت خموشش نگرید

شام شبگون سحر پوش قمر فرسا را
زیور برگ گل غالیه پوشش نگرید

عقل را صید کمند افکن جعدش بینید
روح را تشنهٔ سرچشمهٔ نوشش نگرید

بت ضحاک من آن مه که برخ جام جمست
آن دو افعی سیه بر سر دوشش نگرید

منکه از حلقهٔ گوشش شده‌ام حلقه بگوش
گوشداری من حلقه بگوشش نگرید

جانم از جام لبش گشت بیک جرعه خراب
بادهٔ لعل لب باده فروشش نگرید

خواجو از میکده‌اش دوش بدوش آوردند
اینهمه بیخودی از مستی دوشش نگرید
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.