هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به دنبال کسی میگردد که بتواند از یار و معشوقش بگوید، از می و مستی سخن بگوید و داستانهای عاشقانه مانند ویس و رامین یا لیلی و مجنون را بازگو کند. او تأکید میکند که تنها کسانی که خود تجربهی عشق و مستی را داشتهاند، میتوانند از این حالات بگویند و دیگران را به شنیدن این سخنان دعوت نمیکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشارههایی به می و مستی دارد که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۴۷۷
کیست که با من حدیث یار بگوید
بهر دلم حال آن نگار بگوید
پیش کسی کز خمار جان بلب آورد
وصف می لعل خوشگوار بگوید
وز سر مستی به نزد باده گساران
رمزی از آن چشم پرخمار بگوید
لطف کند وز برای خاطر رامین
شمهئی از ویس گلعذار بگوید
ور گذری باشدش بمنزل لیلی
قصهٔ مجنون دلفگار بگوید
دوست مخوانش که رخ ز دوست بتابد
یار مگویش که ترک یار بگوید
باد بهار از چمن بشنعت بلبل
باز نیاید اگر هزار بگوید
با گل بستان فروز روی تو خواجو
باد بود هر چه از بهار بگوید
بهر دلم حال آن نگار بگوید
پیش کسی کز خمار جان بلب آورد
وصف می لعل خوشگوار بگوید
وز سر مستی به نزد باده گساران
رمزی از آن چشم پرخمار بگوید
لطف کند وز برای خاطر رامین
شمهئی از ویس گلعذار بگوید
ور گذری باشدش بمنزل لیلی
قصهٔ مجنون دلفگار بگوید
دوست مخوانش که رخ ز دوست بتابد
یار مگویش که ترک یار بگوید
باد بهار از چمن بشنعت بلبل
باز نیاید اگر هزار بگوید
با گل بستان فروز روی تو خواجو
باد بود هر چه از بهار بگوید
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.