هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، با استفاده از تصاویر طبیعی مانند شکر، سمن، سنبل، گل، و سبزه، به توصیف معشوق و احساسات شاعر می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق او بر روح و روان خود سخن می‌گوید و از درد هجران و اشک‌هایش یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به داستان فرهاد و شیرین دارد که نشان‌دهنده‌ی عشق عمیق و فداکارانه است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات به درد و رنج عشق (مانند اشک و خون) وجود دارد که برای گروه سنی پایین‌تر مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۴۷۶

آن شکر لب که نباتش ز شکر می‌روید
از سمن برگ رخش سنبل تر می‌روید

می‌رود آب گل از نسترنش می‌ریزد
و ارغوان و گلش از راهگذر می‌روید

بجز آن پسته دهن هیچ سهی سروی را
نار سیمین نشنیدم که ز بر می‌روید

تا تو در چشم منی از لب سرچشمهٔ چشم
لاله می‌چینم و در لحظه دگر می‌روید

فتنه دور قمر نزد خرد دانی چیست
سبزهٔ خط تو کز طرف قمر می‌روید

تیغ هجرم چه زنی کز دل ریشم هر دم
می‌دمد شاخ تبر خون و تبر می‌روید

فصل نوروز چو در برگ سمن می‌نگرم
بی گل روی تو خارم ز بصر می‌روید

هر زمانم که خط سبز توآید در چشم
سبزه بینم ز لب چشمه که برمی‌روید

ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
از سرشک من و خوناب جگر می‌روید

ظاهر آنست که از خون دل فرهادست
آن همه لاله که بر کوه و کمر می‌روید

اگر از چشم تو خواجو همه گوهر خیزد
از رخ زرد تو چونست که زر می‌روید
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.