هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلبستگی شدید به معشوق سخن میگوید. او از غم و اسارت در عشق، توصیف زیباییهای معشوق مانند موهایش، و درد هجران مینویسد. همچنین، اشاره میکند که هیچ راه فراری از این عشق قدیمی وجود ندارد و شکایتهایش را با خون دل مینویسد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۵۱۲
فتادهام من دیوانه در غم تو اسیر
بیا و طره برافشان که بشکنم زنجیر
برآید از قلمم بوی مشک تاتاری
اگر بوصف خطت شمهئی کنم تحریر
چه خوابهای پریشان که دیدهام لیکن
معبرم همه زلف تو میکند تعبیر
چنین که باز گرفتی زبان ز پرسش من
زبان خامه ازین دل شکسته باز مگیر
اگر چنانکه توانی جدا شدن ز نظر
گمان مبر که توانی برون شدن ز ضمیر
ز بوستان نعیمم گزیر هست ولیک
ز دوستان قدیمم نه ممکنست گزیر
حکایت دل از آن رو کنم بدیده سواد
که درد عشق فزون آید از بیان دبیر
اگر به نامه کنم وصف آه و زاری دل
برآید از سر کلکم هزار نالهٔ زیر
کند شکایت هجر تو یک بیک خواجو
بخون دیدهٔ گرینده دمبدم تحریر
بیا و طره برافشان که بشکنم زنجیر
برآید از قلمم بوی مشک تاتاری
اگر بوصف خطت شمهئی کنم تحریر
چه خوابهای پریشان که دیدهام لیکن
معبرم همه زلف تو میکند تعبیر
چنین که باز گرفتی زبان ز پرسش من
زبان خامه ازین دل شکسته باز مگیر
اگر چنانکه توانی جدا شدن ز نظر
گمان مبر که توانی برون شدن ز ضمیر
ز بوستان نعیمم گزیر هست ولیک
ز دوستان قدیمم نه ممکنست گزیر
حکایت دل از آن رو کنم بدیده سواد
که درد عشق فزون آید از بیان دبیر
اگر به نامه کنم وصف آه و زاری دل
برآید از سر کلکم هزار نالهٔ زیر
کند شکایت هجر تو یک بیک خواجو
بخون دیدهٔ گرینده دمبدم تحریر
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.