هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عشق و هجران می‌پردازد. شاعر از ناتوانی در توصیف عشق، تنهایی در بهار، درد دوری و بی‌تأثیری آه‌هایش بر معشوق سخن می‌گوید. او از پریشانی حال خود می‌نالد و امیدوار است که تقدیر سرنوشت بهتری برایش رقم بزند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق، هجران و رنج است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است با تجربیات عاطفی آن‌ها همخوانی نداشته باشد.

غزل شمارهٔ ۵۱۱

معلوم نگردد سخن عشق بتقریر
کایات مودت نبود قابل تفسیر

مرغان چمن را به سحر همنفسی نیست
در فصل بهاران به جز از ناله شبگیر

زینگونه چو از درد بمردیم چه درمان
زیندست چو از پای فتادیم چه تدبیر

کوته نکنم دست دل از زلف جوانان
گر زانکه بزنجیر مقید کندم پیر

احوال پریشانی من موی به مو بین
کان سنبل شوریده کند پیش تو تقریر

چون شرح دهم غصهٔ دوری که نگنجد
اسرار غم هجر تو در طی طوامیر

از چشم قلم خون بچکد بر رخ دفتر
هر دم که کنم نسخهٔ سودای تو تحریر

در سنگ اثر می‌کند آه دل مظلوم
لیکن نکند در دل سنگین تو تاثیر

از پردهٔ تدبیر برون آی چو خواجو
تا خود چه برآید ز پس پردهٔ تقدیر
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.