هوش مصنوعی: شاعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق می‌گوید که با نگاه نیمه‌مست و رفتار فتنه‌انگیز او، دنیا را به آشوب می‌کشد. شاعر دل‌باخته‌ی زلف پرپیچ‌و‌تاب و لعل لب‌های معشوق است و در تردید میان هستی و نیستی عشق او گرفتار شده است. یاران شبانه از می مستند، اما شاعر از نگاه نیمه‌مست معشوق سرمست است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۴۳

مستم ز دو چشم نیمه مستش
وز پای درآمدم ز دستش

گفتم بنشین و فتنه بنشان
برخاست قیامت از نشستش

آنرا که دلی بدست نارد
دادیم عنان دل بدستش

جان تشنهٔ لعل آبدارش
دل بستهٔ زلف پر شکستش

هستم بگمان که هست یا نیست
آن درج عقیق نیست هستش

در عین خمار چند باشیم
چون مردم چشم می پرستش

یاران ز می شبانه مستند
خواجو ز دو چشم نیمه مستش
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.