هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق و زیبایی معشوق می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند سرو، شیرین، خورشید، و گیسوی معشوق برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و بر تأثیر عمیق عشق بر عقل و دل تأکید می‌ورزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۴۶

سرو را پای به گل می‌رود از رفتارش
واب شیرین ز عقیق لب شکر بارش

راهب دیر که خورشید پرستش خوانند
نیست جز حلقهٔ گیسوی بتم ز نارش

هر کرا عقل درین راه مربی باشد
لاجرم در حرم عشق نباشد بارش

قرص خورشید ز روی تو به جائی ماند
ورنه هر روز کجا گرم شود بازارش

سر زلف تو ندانم چه سیه کاری کرد
که بدینگونه تو در پای فکندی کارش

دلم از زلف تو چون یک سر مو خالی نیست
همچو آن سنبل شوریده فرو مگذارش

یادگار من دلخسته مسکین با تو
آن دل شیفته حالست نکو میدارش

باغبانرا چه تفاوت کند ار بلبل مست
بسراید سحری برطرف گلزارش

گوش کن نغمه خواجو که شکر می‌شکند
طوطی منطق شیرین شکر گفتارش
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.