هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غزل است که در آن شاعر از زیبایی و جمال معشوق، درد هجران، و ناتوانی در بیان احساسات خود سخن میگوید. او از تأثیر عمیق معشوق بر روح و روان خود و ناتوانی خرد در توصیف کمالات او یاد میکند. همچنین، شاعر به تلخی جدایی و بیقراری ناشی از آن اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۵۵۵
دگر وجود ندارد لطیفهئی ز دهانش
ز هیچکس نشنیدم دقیقهئی چومیانش
چه آیتست جمالش که با کمال معانی
نمیرسد خرد دوربین بکنه بیانش
اگر چه پسته دهان در جهان بسند ولیکن
بخندهٔ نمکین پسته کم بود چو دهانش
چگونه شرح دهد خامه حال ریش درونم
چنین که خون سیه میرود ز تیغ زبانش
شبان تیره خیالست خوابم از غم هجران
ولی چه سود که سلطان چه غم بود ز شبانش
کجا سفینهٔ صبرم ازین میان بدر افتد
چرا که بحر مودت نه ممکنست کرانش
کسی که با تو زمانی دمی برآورد از دل
برون رود ز دل اندیشهٔ زمین و زمانش
گمان مبر که روان نبود آب چشم من آندم
که بوستان وجودم نماند آب روانش
لطیفهئیکه رود در بیان نالهٔ خواجو
برآور از دل و در دم بسمان برسانش
ز هیچکس نشنیدم دقیقهئی چومیانش
چه آیتست جمالش که با کمال معانی
نمیرسد خرد دوربین بکنه بیانش
اگر چه پسته دهان در جهان بسند ولیکن
بخندهٔ نمکین پسته کم بود چو دهانش
چگونه شرح دهد خامه حال ریش درونم
چنین که خون سیه میرود ز تیغ زبانش
شبان تیره خیالست خوابم از غم هجران
ولی چه سود که سلطان چه غم بود ز شبانش
کجا سفینهٔ صبرم ازین میان بدر افتد
چرا که بحر مودت نه ممکنست کرانش
کسی که با تو زمانی دمی برآورد از دل
برون رود ز دل اندیشهٔ زمین و زمانش
گمان مبر که روان نبود آب چشم من آندم
که بوستان وجودم نماند آب روانش
لطیفهئیکه رود در بیان نالهٔ خواجو
برآور از دل و در دم بسمان برسانش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.