هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به عشق الهی و فداکاری در راه آن می‌پردازد. شاعر از تسلیم در برابر عشق، گذشتن از دنیا و فنا شدن در معشوق الهی سخن می‌گوید. مفاهیمی مانند عشق، فداکاری، تسلیم، وحدت وجود و عرفان در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فنا در عشق الهی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷۹

باز برافراختیم رایت سلطان عشق
بار دگر تاختیم بر سر میدان عشق

ملک جهان کرده‌ایم وقف سر کوی یار
گوی دل افکنده‌ایم در خم چوگان عشق

از سرمستی کشیم گرده رهبان دیر
بر درهستی زنیم نوبت سلطان عشق

جان چه بود تا کنیم در ره عشقش نثار
پای ملخ چون بریم نزد سلیمان عشق

عقل درین دیر کیست مست شراب الست
روح در این باغ چیست بلبل بستان عشق

جان که بود تشنه‌ئی برلب آب حیات
دل چه بود حلقه‌ئی بر در زندان عشق

سر نکشد از کمند بستهٔ زنجیر مهر
باز نگردد به تیر خستهٔ پیکان عشق

سیر نگردد به بحر تشنهٔ دریای وصل
روی نتابد ز سیل غرقهٔ طوفان عشق

چون بقیامت برم حسرت رخسار دوست
بر دمد از خاک من لالهٔ نعمان عشق

صد ره اگر دست مرگ چاک زند دامنم
بار دگر بر زنم سر ز گریبان عشق

کی بنهایت رسد راهروانرا سلوک
زانکه ندارد کنار راه بیابان عشق

مرغ سحرخوان دل نعره برآرد ز شوق
چون بمشامش رسد بوی گلستان عشق

گر چو قلم تیغ تیز بر سر خواجو نهند
سر نتواند کشید از خط فرمان عشق
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.