هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از خواجوی کرمانی بیانگر عشق و سلوک معنوی است. شاعر از دل‌بستن به دنیا و مادیات دوری می‌کند و به دنبال راهی به سوی «خانهٔ دل» (کعبهٔ دل) است. او آزادی را می‌ستاید و از قید تعلقات دنیوی می‌رهد. در نهایت، شاعر به وحدت وجود و وصل معنوی اشاره می‌کند و تأکید دارد که حجاب‌های ظاهری (وصل و هجر) باید کنار رود تا به حقیقت برسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک صحیح از مضامین معنوی و فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۰۲

مرا که راه نماید کنون به خانهٔ دل
که خاک راهم اگر دل دهم به خانهٔ گل

من آن نیم که ز دینار باشدم شادی
اگر چه بنده باقبال می‌شود مقبل

چو سرو هر که برآورد نام آزادی
دلش کجا بسهی قامتان شود مائل

مرا قتیل نبیند کسی بضربت تیغ
مگر گهی که ز من منقطع شود قاتل

به راه بادیه مستسقی جمال حرم
بود لبالبش از آب دیدگان منزل

ز چشم ما نرود کاروان بوقت رحیل
به حکم آنکه ز سیلاب نگذرد محمل

اگر چه بر گذرت سائلان بسی هستند
چو آب دیدهٔ ما نیست در رهت سائل

بملک دانش اگر حکم و حکمتت باید
مقیم عالم دیوانگی شوای عاقل

چو وصل و هجر حجابست پیش اهل سلوک
ازین حجاب برون آی تا شوی واصل

مفارقت متصور کجا شود ما را
که نیست هر دو جان در میان ما حائل

کسی که در حرم جان وطن کند خواجو
بود هر آینه از ساکنان کعبهٔ دل
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.