هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و دلدادگی سخن میگوید، جایی که شاعر از گذشتن از عقل و منطق و افتادن در دام عشق جوانان میگوید. او از بیخودی و فنا در عشق سخن میراند و بیان میکند که از نام و نشان و حتی از جهان گذشته است. این متن سرشار از استعارهها و تصاویر شاعرانه است که حالات روحی و عرفانی شاعر را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
غزل شمارهٔ ۶۷۸
با لعل او ز جوهر جان در گذشتهایم
با قامتش ز سرو روان در گذشتهایم
پیرانه سر به عشق جوانان شدیم فاش
وز عقل پیر و بخت جوان در گذشتهایم
از ما مجوی شرح غم عشق را بیان
زیرا که ما ز شرح و بیان در گذشتهایم
چون موی گشتهایم ولیکن گمان مبر
کز شاهدان موی میان در گذشتهایم
در آتشیم بر لب آب روان ولیک
از تاب تشنگی ز روان در گذشتهایم
از ما نشان مجوی و مبر نام ما که ما
از بیخودی ز نام و نشان در گذشتهایم
بر هر زمین که بیتو زمانی نشستهایم
صد باره از زمین و زمان در گذشتهایم
خواجو اگر چنانکه جهانیست از علو
زو در گذر که ما ز جهان در گذشتهایم
با قامتش ز سرو روان در گذشتهایم
پیرانه سر به عشق جوانان شدیم فاش
وز عقل پیر و بخت جوان در گذشتهایم
از ما مجوی شرح غم عشق را بیان
زیرا که ما ز شرح و بیان در گذشتهایم
چون موی گشتهایم ولیکن گمان مبر
کز شاهدان موی میان در گذشتهایم
در آتشیم بر لب آب روان ولیک
از تاب تشنگی ز روان در گذشتهایم
از ما نشان مجوی و مبر نام ما که ما
از بیخودی ز نام و نشان در گذشتهایم
بر هر زمین که بیتو زمانی نشستهایم
صد باره از زمین و زمان در گذشتهایم
خواجو اگر چنانکه جهانیست از علو
زو در گذر که ما ز جهان در گذشتهایم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.