هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه دل به غم و سودای معشوق سپرده و در راه عشق رنج‌های فراوان کشیده است. او از فداکاری‌های خود در این راه می‌گوید و اینکه چگونه مانند دیگر عاشقان، سرانجام به خاک افتاده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۵

دل به دست غم سودای تو دادیم و شدیم
چشمهٔ خون دل از چشم گشادیم و شدیم

پشت بردنیی و دین کرده و جان در سر دل
روی در بادیهٔ عشق نهادیم و شدیم

تو نشسته بمی و مطرب و ما مست و خراب
مدتی بر سر کوی تو ستادیم و شدیم

چون دل خستهٔ ما رفت بباد از پی دل
همره قافلهٔ باد فتادیم و شدیم

همچو خواجو نگرفته ز دهانت کامی
بوسه بر خاک سر کوی تو دادیم و شدیم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.