هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه و عرفانی است. شاعر از جدایی از یار و غم‌های ناشی از آن می‌گوید و از یاران می‌خواهد تا به او کمک کنند. او از رنج‌های عشق و زندگی می‌نالد و در نهایت به امید دیدار یار، راهی سفر می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جدایی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۷۱۱

دلداده‌ایم وز پی دلدار می‌رویم
با خون دیده و دل افکار می‌رویم

یاران به همتی مدد حال ما شوید
کز این دیار بیدل و بی یار می‌رویم

ما را بحال خود بگذارید و بگذرید
کز جور یار و غصه اغیار می‌رویم

گو پیر خانقاه بدان حال ما که ما
از خانقه به خانهٔ خمار می‌رویم

منصوروار اگر ز اناالحق زدیم دم
این دم نگر که چون به سر دار می‌رویم

تا چشم می‌پرست تو بیمار خفته است
هر لحظه‌ئی به پرسش بیمار می‌رویم

آزار می‌نمائی و بیزار می‌شوی
دریاب کز بر تو به آزار می‌رویم

نی زر بدست مانده و نی زور در بدن
زاری کنان ز خاک درت زار می‌رویم

با چشم در نثار باردوی ایلخان
مشنو که بهر اجری و ادرار می‌رویم

گفتی که هست چارهٔ بیچارگان سفر
چون چاره رفتنست بناچار می‌رویم

خواجو چو یار وعدهٔ دیدار داده است
ما بر امید وعدهٔ دیدار می‌رویم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.