هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از زبان شاعری است که از عشق و زیبایی معشوق خود سخن میگوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند گل، لاله، و ماه، احساسات عمیق خود را بیان میکند. شاعر از دوری معشوق رنج میبرد و از او میخواهد که بازگردد تا زندگیاش را دوباره روشن کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و دلسوختگی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۸۲۰
ای از گل رخسار تو خون در دل لاله
بر لاله ز مشک سیه افکنده گلاله
بازآی که چشم و رخت ایماه غزل گوی
این عین غزال آمد و آن رشک غزاله
از خاک درت برنتوان گشت که کردند
ما را بحوالی سرای تو حواله
آورده بخونم رخ زیبای تو خطی
چون بنده مقرست چه حاجت بقباله
آن جان که ز لعلت بگه بوسه گرفتم
دینیست ترا بر من دلسوخته حاله
برخیز و بر افروز رخ از جام دلفروز
کز عشق لبت جان بلب آورد پیاله
از آتش می بین رخ گلرنگ نگارین
همچون ورق لاله پر از قطرهٔ ژاله
چشمم بمه چارده هرگز نشود باز
الا به بتی ماه رخ چارده ساله
تا گشت گرفتار سر زلف تو خواجو
چون موی شد از مویه و چون نال ز ناله
بر لاله ز مشک سیه افکنده گلاله
بازآی که چشم و رخت ایماه غزل گوی
این عین غزال آمد و آن رشک غزاله
از خاک درت برنتوان گشت که کردند
ما را بحوالی سرای تو حواله
آورده بخونم رخ زیبای تو خطی
چون بنده مقرست چه حاجت بقباله
آن جان که ز لعلت بگه بوسه گرفتم
دینیست ترا بر من دلسوخته حاله
برخیز و بر افروز رخ از جام دلفروز
کز عشق لبت جان بلب آورد پیاله
از آتش می بین رخ گلرنگ نگارین
همچون ورق لاله پر از قطرهٔ ژاله
چشمم بمه چارده هرگز نشود باز
الا به بتی ماه رخ چارده ساله
تا گشت گرفتار سر زلف تو خواجو
چون موی شد از مویه و چون نال ز ناله
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.