هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از معشوقی با زلف سیاه و چهره‌ای مانند ماه یاد می‌کند و عشق و دلباختگی خود را بیان می‌دارد. همچنین، از گذرا بودن عمر و ضرورت لذت بردن از لحظات سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گذرا بودن عمر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۸۲۶

مهست یا رخ آن آفتاب مهر افزای
شبست یا خم آن طره قمر فرسای

مرا مگوی که دل در کمند او مفکن
بدان نگار پریچهره گو که دل مربای

چه سود کان مه محمل نشین نمی‌گوید
که بیش ازین مخروش ای درای هرزه درای

مرا بزلف تو رایست از آنکه طوطی را
گمان مبر که بهندوستان نباشد رای

نوای نغمهٔ چنگم چه سود چون همه شب
خیال زلف توام چنگ می‌زند در نای

ببوی زلف سیاهت بباد دادم عمر
مرا که گفت که بنشین و باد میپیمای

اگر چه عمر منی ای شب سیه بگذر
و گر چه جان منی ای مه دو هفته برای

چو روشنست که عمر این همه نمی‌پاید
مرا چو عمرعزیزی تو نیز بیش مپای

خوشا بفصل بهاران فتاده وقت صبوح
نوای پرده‌سرا در هوای پرده‌سرای

اگر خروش برآرد چو بلبلان خواجو
چه غم خورد گل سوری ز مرغ نغمه سرای

ز شور شکر شعرم نوای عشق زنند
به بوستان سخن طوطیان شکر خای
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.