هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و آرزوی وصال او میپردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند ابر، شب، مهتاب، و گلها برای توصیف زیبایی معشوق و عمق احساسات خود استفاده میکند. همچنین، شعر حاوی مضامینی مانند امید، انتظار، و عشق الهی است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۸۲۷
پرده ابر سیاه از مه تابان بگشای
روز را از شکن طرهٔ شبگون بنمای
کاکل مشک فشان برمه شب پوش مپوش
سنبل غالیه سا بر گل خود روی مسای
سپه شام بدان هندوی مشکین بشکن
گوی خورشید بدان زلف چو چوگان بربای
هر که در ابروی چون ماه نوت دارد چشم
گردد از مهر تو چون ماه نو انگشت نمای
حال من با تو کسی نیست که تقریر کند
پیش سلطان که دهد عرض تمنای گدای
سرو را برلب هر چشمه اگر جای بود
جای آن هست که بر چشم منش باشد جای
ای مه روشن اگر جان منی زود برای
وی شب تیره اگر عمر منی دیر مپای
صبح امید من از جیب افق سر بر زن
روز اقبال من از مطلع مقصود برآی
کی برد ره به سراپردهٔ قربت خواجو
پشه را بین که کند آرزوی وصل همای
روز را از شکن طرهٔ شبگون بنمای
کاکل مشک فشان برمه شب پوش مپوش
سنبل غالیه سا بر گل خود روی مسای
سپه شام بدان هندوی مشکین بشکن
گوی خورشید بدان زلف چو چوگان بربای
هر که در ابروی چون ماه نوت دارد چشم
گردد از مهر تو چون ماه نو انگشت نمای
حال من با تو کسی نیست که تقریر کند
پیش سلطان که دهد عرض تمنای گدای
سرو را برلب هر چشمه اگر جای بود
جای آن هست که بر چشم منش باشد جای
ای مه روشن اگر جان منی زود برای
وی شب تیره اگر عمر منی دیر مپای
صبح امید من از جیب افق سر بر زن
روز اقبال من از مطلع مقصود برآی
کی برد ره به سراپردهٔ قربت خواجو
پشه را بین که کند آرزوی وصل همای
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.