هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه به توصیف معشوق و ویژگیهای زیبایی او میپردازد. شاعر از یار خود به عنوان موجودی بینظیر یاد میکند که هیچ کس مانند او نیست. او با تشبیههای زیبا، مانند لاله برای صورتش، سرو برای قدش، و مار برای زلفش، به توصیف معشوق میپردازد. همچنین، شاعر از عشق و دلبستگی شدید خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که دلش جز غم او چیزی ندارد. در نهایت، شاعر اظهار میکند که حاضر است جان خود را فدای معشوق کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تشبیهها و مفاهیم به کار رفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.
غزل شمارهٔ ۸۵۳
بخوبی چو یار من نباشد یاری
نگاری مهوشی بتی عیاری
چو رویش کو لالهئی چو قدش سروی
چو خالش کو مهرهئی چو زلفش ماری
شب زلفش بر قمر نهد زنجیری
خط سبزش گرد گل کشد پرگاری
شکار افکن آهویش خدنگ اندازی
سمن سا هندویش پریشان کاری
ز زلفش در هر سری بود سودائی
ز چشمش در هر طرف بود بیماری
اگر باری از غمم ندارد بر دل
دلم باری جز غمش ندارد باری
بدلداری کردنش نباشد میلی
ولی جز دل بردنش نباشد کاری
گر انکارم میکنند کو بیدینست
نباشد جز با بتان مرا اقراری
چو خواجو خواهم که جان برو فشانم
ولیکن جان را کجا بود مقداری
نگاری مهوشی بتی عیاری
چو رویش کو لالهئی چو قدش سروی
چو خالش کو مهرهئی چو زلفش ماری
شب زلفش بر قمر نهد زنجیری
خط سبزش گرد گل کشد پرگاری
شکار افکن آهویش خدنگ اندازی
سمن سا هندویش پریشان کاری
ز زلفش در هر سری بود سودائی
ز چشمش در هر طرف بود بیماری
اگر باری از غمم ندارد بر دل
دلم باری جز غمش ندارد باری
بدلداری کردنش نباشد میلی
ولی جز دل بردنش نباشد کاری
گر انکارم میکنند کو بیدینست
نباشد جز با بتان مرا اقراری
چو خواجو خواهم که جان برو فشانم
ولیکن جان را کجا بود مقداری
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.