هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او آرزو می‌کند که معشوق جان و درمانش شود، مانند پروانه‌ای که به دور شمع می‌گردد و امیدوار است که معشوق نور زندگی‌اش شود. شاعر از درد فراق می‌نالد اما امیدوار است که معشوق بهشتی برای او شود. او با تصاویر زیبا مانند مرغ دل، گلستان عشق، و چشمهٔ حیوان، عمق عشق خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتر زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'آتش دل' و 'طوفان' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۹۱۰

جان پرورم گهی که تو جانان من شوی
جاوید زنده مانم اگر جان من شوی

رنجم شفا بود چو تو باشی طبیب من
دردم دوا شود چو تو درمان من شوی

پروانه وار سوزم و سازم بدین امید
کاید شبی که شمع شبستان من شوی

دور از تو گر چه ز آتش دل در جهنمم
دارم طمع که روضهٔ رضوان من شوی

مرغ دلم تذرو گلستان عشق شد
بر بوی آنکه لاله و ریحان من شوی

اکنون که خضر ظلمت زلف تو شد دلم
بگشای لب که چشمهٔ حیوان من شوی

چشمم فتاد بر تو و آبم ز سر گذشت
و اندیشه‌ام نبود که طوفان من شوی

چون شمع پیش روی تو میرم ز سوز دل
هر صبحدم که مهر درفشان من شوی

زلفت بخواب بینم و خواهم که هر شبی
تعبیر خوابهای پریشان من شوی

می‌گفت دوش با دل خواجو خیال تو
کاندم رسی بگنج که ویران من شوی

وان ساعتت رسد که بر ابنای روزگار
فرمان دهی که بندهٔ فرمان من شوی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.