هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از تشبیهات و استعارههای زیبا برای بیان احساسات شاعر استفاده میکند. شاعر از عناصری مانند گوی و چوگان، تشنگان و کشتگان، عارفان و مطربان، و خورشید و سرو برای توصیف حالات درونی خود و ارتباطش با معشوق یا خدا بهره میبرد. در نهایت، شاعر ابراز میکند که دلش در خاک در معشوق گم شده و به دنبال بوی زلف مشکین اوست.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تشبیهات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند تا به طور کامل درک شوند.
غزل شمارهٔ ۹۱۲
چون نی سر گشتهٔ چوگان چو گوی
رو بترک گوی سر گردان بگوی
گوی چون با زخم چوگانش سریست
بوک چوگان سر فرود آرد بگوی
تشنگان را بر کنار جو ببین
کشتگانرا در میان خون بجوی
عارفان در وجد و ما در های های
مطربان در شور و ما در های و هوی
تشنهٔ خمخانه باشد جان من
کوزهگر چون از گلم سازد سبوی
گر شوم خاک رهت کو راه آن
ور نهم رو بر درت کو آب روی
شاید ار بر چشمها جایت کنند
زانکه گل خوشتر بود بر طرف جوی
با رخت خورشید تابان گو متاب
با قدت سرو خرامان گو مروی
دل که بر خاک درت گم کردهام
میبرم در زلف مشکین تو بوی
گر ترا با موی میباشد سری
فرق نبود موئی از من تا بموی
با لبت خواجو ز آب زندگی
گر نشوید دست دست از وی بشوی
رو بترک گوی سر گردان بگوی
گوی چون با زخم چوگانش سریست
بوک چوگان سر فرود آرد بگوی
تشنگان را بر کنار جو ببین
کشتگانرا در میان خون بجوی
عارفان در وجد و ما در های های
مطربان در شور و ما در های و هوی
تشنهٔ خمخانه باشد جان من
کوزهگر چون از گلم سازد سبوی
گر شوم خاک رهت کو راه آن
ور نهم رو بر درت کو آب روی
شاید ار بر چشمها جایت کنند
زانکه گل خوشتر بود بر طرف جوی
با رخت خورشید تابان گو متاب
با قدت سرو خرامان گو مروی
دل که بر خاک درت گم کردهام
میبرم در زلف مشکین تو بوی
گر ترا با موی میباشد سری
فرق نبود موئی از من تا بموی
با لبت خواجو ز آب زندگی
گر نشوید دست دست از وی بشوی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.