هوش مصنوعی: این متن عرفانی از عراقی بیانگر این است که گنج حقیقی و حالات معنوی والا نه در ریاضت‌های خشک، بلکه در مستی و بی‌خودی عرفانی یافت می‌شود. شاعر دعوت می‌کند تا از تعلقات دنیوی و عادات ظاهری گذر کرده و با غرق شدن در بحر بی‌نهایت عشق و معرفت، به حیات جاودانه و اشراق برسیم.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند مستی عرفانی، بی‌خودی و غرق شدن در بحر بی‌نهایت، درک این متن را برای مخاطبان زیر 18 سال دشوار می‌سازد. همچنین، برخی اشارات به کفر و زهد ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۸

مست خراب یابد هر لحظه در خرابات
گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات

خواهی که راه یابی بی‌رنج بر سر گنج
می‌بیز هر سحرگاه خاک در خرابات

یک ذره گرد از آن خاک در چشم جانت افتد
با صدهزار خورشید افتد تو را ملاقات

ور عکس جام باده ناگاه بر تو تابد
نز خویش گردی آگه، نز جام، نز شعاعات

در بیخودی و مستی جایی رسی، که آنجا
در هم شود عبادات، پی گم کند اشارات

تا گم نگردی از خود گنجی چنین نیابی
حالی چنین نیابد گم گشته از ملاقات

تا کی کنی به عادت در صومعه عبادت؟
کفر است زهد و طاعت تا نگذری ز میقات

تا تو ز خودپرستی وز جست وجو نرستی
می‌دان که می‌پرستی در دیر عزی و لات

در صومعه تو دانی می‌کوش تا توانی
در میکده رها کن از سر فضول و طامات

جان باز در خرابات، تا جرعه‌ای بیابی
مفروش زهد، کانجا کمتر خرند طامات

لب تشنه چند باشی، در ساحل تمنی؟
انداز خویشتن را در بحر بی‌نهایات

تا گم شود نشانت در پای بی‌نشانی
تا در کشد به کامت یک ره نهنگ حالات

چون غرقه شد عراقی یابد حیات باقی
اسرار غیب بیند در عالم شهادات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.