هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق یار خود رنج می‌برد و از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند و او را ناامید بازنگرداند. شاعر از زندگی بدون معشوق به عنوان چیزی بدتر از مرگ یاد می‌کند و از دشمنانی می‌گوید که از این وضعیت شادمان می‌شوند. در نهایت، او آرزو می‌کند که مانند عاشقان وفادار همیشه بر درگاه معشوق بماند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

غزل شمارهٔ ۲۴

جانا، نظری، که دل فگار است
بخشای، که خسته نیک زار است

بشتاب، که جان به لب رسید است
دریاب کنون، که وقت کار است

رحم آر، که بی‌تو زندگانی
از مرگ بتر هزار بار است

دیری است که بر در قبول است
بیچاره دلم ، که نیک خوار است

نومید چگونه باز گردد؟
از درگهت، آن کامیدوار است

ناخورده دلم شراب وصلت
از دردی هجر در خمار است

مگذار به کام دشمن ، ای دوست
بیچاره مرا ، که دوستدار است

رسواش مکن به کام دشمن
کو خود ز رخ تو شرمسار است

خرم دل آن کسی، که او را
اندوه و غم تو غمگسار است

یادیش ازین و آن نیاید
آن را که، چو تو نگار، یار است

کار آن دارد، که بر در تو
هر لحظه و هر دمیش بار است

نی آنکه همیشه چون عراقی
بر خاک درت چو خاک خوار است
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.