هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عراقی، بیانگر درد و شور عشق و ناتوانی در کنترل احساسات است. شاعر از عشق سخن می‌گوید که مانند بند بر جان او افتاده و آرامش را از او گرفته است. او از ناتوانی در مهار شور عشق، تاثیر زیبایی معشوق بر زندگی خود، و بی‌پناهی در برابر این احساسات شدید می‌نالد. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند سیمرغ و هفت‌خوان دارد که نشان‌دهنده‌ی بعد عرفانی این عشق است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «مستی چشم معشوق» یا «بار غم» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد. از این رو، مناسب‌ترین رده‌ی سنی برای این متن، نوجوانان بالای 16 سال و بزرگسالان است.

غزل شمارهٔ ۴۸

بر من، ای دل، بند جان نتوان نهاد
شور در دیوانگان نتوان نهاد

های و هویی در فلک نتوان فکند
شر و شوری در جهان نتوان نهاد

چون پریشانی سر زلفت کند
سلسله بر پای جان نتوان نهاد

چون خرابی چشم مستت می‌کند
جرم بر دور زمان نتوان نهاد

عشق تو مهمان و ما را هیچ نه
هیچ پیش میهمان نتوان نهاد

نیم جانی پیش او نتوان کشید
پیش سیمرغ استخوان نتوان نهاد

گرچه گه‌گه وعدهٔ وصلم دهد
غمزهٔ تو، دل بر آن نتوان نهاد

گویمت: بوسی به جانی، گوییم:
بر لبم لب رایگان نتوان نهاد

بر سر خوان لبت، خود بی‌جگر
لقمه‌ای خوش در دهان نتوان نهاد

بر دلم بار غمت چندین منه
برکهی کوه گران نتوان نهاد

شب در دل می‌زدم، مهر تو گفت:
زود پابر آسمان نتوان نهاد

تا تو را در دل هوای جان بود
پای بر آب روان نتوان نهاد

تات وجهی روشن است، این هفت‌خوان
پیش تو بس، هشت خوان نتوان نهاد

ور عراقی محرم این حرف نیست
راز با او در میان نتوان نهاد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.