هوش مصنوعی: این شعر از عراقی بیانگر ناامیدی و غم عمیق شاعر از زندگی است. او از نبود شادی و آرامش در درون انسان می‌نالد و مرگ را به عنوان رهایی از این رنج می‌خواند. شاعر از غم‌های دنیوی و بی‌ثباتی زندگی شکایت دارد و به دنبال آرامش و همدمی می‌گردد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی، ناامیدی و مرگ است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۵

دل، دولت خرمی ندارد
جان، راحت بی‌غمی ندارد

دردا! که درون آدمی زاد
آسایش و خرمی ندارد

از راحت‌های این جهانی
جز غم دل آدمی ندارد

ای مرگ، بیا و مردمی کن
این غم سر مردمی ندارد

وی غم، بنشین، که شادمانی
با ما سر همدمی ندارد

وی جان، ز سرای تن برون شو
کین جای تو محکمی ندارد

منشین همه وقت با عراقی
کاهلیت محرمی ندارد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.