هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق یار می‌نالد و از بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که از غم و تیمار عشق، تن و جانش به ستوه آمده است، اما چاره‌ای جز تحمل این درد ندارد. شاعر آرزو می‌کند که معشوق به او توجه کند، اما از آنجا که چنین اتفاقی نمی‌افتد، تنها می‌تواند با غم خود بسازد و ناله کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و ناله‌های شاعر ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۷۷

من رنجور را یک دم نپرسد یار چتوان کرد؟
نگوید: چون شد آخر آن دل بیمار چتوان کرد؟

تنم از رنج بگدازد، دلم از غم به جان آرد
چنین است، ای مسلمانان مرا غمخوار چتوان کرد؟

ز داروخانهٔ لطفش چو دارو جان نمی‌یابد
بسازم با غم دردش بنالم زار چتوان کرد؟

دلا، بر من همین باشد که جان در راه او بازم
اگر آن ماه ننماید مرا رخسار چتوان کرد؟

چو از خوان وصال او ندارم جز جگر قوتی
بخایم هم از بن دندان جگر ناچار چتوان کرد؟

سحرگاهان به کوی او بسی رفتم به بوی او
بسی گفتم: قبولم کن، نکرد آن یار چتوان کرد؟

چنان نالیدم از شوقش که شد بیدار همسایه
ز خواب این دیدهٔ بختم نشد بیدار چتوان کرد؟

مرا چون نیست از عشقش به جز تیمار و غم روزی
ضرورت می‌خورم هر دم غم و تیمار چتوان کرد؟

عراقی نیک می‌خواهد که فخر عالمی باشد
ولیکن یار می‌خواهد که باشد عار چتوان کرد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.