هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از درد دوری و بی‌قراری دل شکسته خود می‌گوید و آرزو می‌کند که کسی مانند معشوق او را در کنار داشته باشد. شاعر از انتظار کشیدن و زحمت دوری گلایه می‌کند و افسوس می‌خورد که چرا به وصال معشوق نرسیده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دل‌شکستگی و انتظار ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۸۳

آن را که چو تو نگار باشد
با خویشتنش چه کار باشد؟

ناخوش نبود کسی که او را
یاری چو تو در کنار باشد

ناخوش چو منی بود که پیوست
دل خسته و جان فگار باشد

مزار ز من، اگر بنالم
ماتم‌زده سوکوار باشد

وان دیده که او ندید رویت
شاید اگر آشکار باشد

آن کس که جدا فتاد از تو
دور از تو همیشه زار باشد

بیچاره کسی که در دو عالم
جز تو دگریش یار باشد

خرم دل آن کسی که او را
اندوه تو غمگسار باشد

تا کی دلم، ای عزیز چون جان
بر خاک در تو خوار باشد؟

نامد گه آن که خسته‌ای را
بر درگه وصل بار باشد؟

تا چند دل عراقی آخر
در زحمت انتظار باشد؟
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.