هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی، شکست عاطفی و تلخی روزگار می‌گوید. او از از دست دادن عشق و تبدیل شادی به غم سخن می‌گوید و از دوست می‌خواهد تا در این شرایط سخت به او کمک کند. جهان برای شاعر پر از آشوب شده و او خود را بی‌پناه و درمانده می‌بیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و ناامیدی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است تأثیر منفی بر روحیه آن‌ها بگذارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۸۵

دیدهٔ بختم، دریغا کور شد
دل نمرده، زنده اندر گور شد

دست گیر ای دوست این بخت مرا
تا نبیند دشمنم کو کور شد

بارگاه دل، که بودی جای تو
بنگر اکنون جای مار و مور شد

بی‌لب شیرینت عمرم تلخ گشت
شوربختی بین که: عیشم شور شد

دل قوی بودم به امید تو، لیک
دل ندادی، خسته زان بی‌نور شد

شور عشقت تا فتاد اندر جهان
چون دل من عالمی پر شور شد

عارت آمد از عراقی، لاجرم
بی‌تو، مسکین، بی‌نوا و عور شد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.