هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و اندوه خود میگوید و تنها راه نجات را لطف و رحمت الهی میداند. او با التماس از خداوند میخواهد که به وضعیت ناامیدانهاش رسیدگی کند و با نشان دادن رحمت خود، او را نجات دهد. شاعر ابراز امیدواری میکند که خداوند دعای او را بپذیرد و به درد دلش رسیدگی کند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عرفانی و مذهبی عمیق است که درک آنها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال دشوار باشد. همچنین، برخی از واژگان و عبارات مورد استفاده نیاز به دانش زبانی و فرهنگی بالاتری دارند.
غزل شمارهٔ ۹۵
این درد مرا دوا که داند؟
وین نامهٔ اندهم که خواند؟
جز لطف توام که دست گیرد؟
جز رحمت تو کهام رهاند؟
بنمای رخت به دردمندی
تا بر سر کوت جان فشاند
آیا بود آنکه بیدلی را
لطف تو به کام دل رساند؟
افتادم بر در قبولت
امید که از درم نراند
کار دل من عنایت تو
گر بهتر ازین کند، تواند
مهری ز قبول بر دلم نه
کین قلب کسی نمیستاند
چون حلقه برین دری، عراقی
میباش و مگرد، بو که داند
وین نامهٔ اندهم که خواند؟
جز لطف توام که دست گیرد؟
جز رحمت تو کهام رهاند؟
بنمای رخت به دردمندی
تا بر سر کوت جان فشاند
آیا بود آنکه بیدلی را
لطف تو به کام دل رساند؟
افتادم بر در قبولت
امید که از درم نراند
کار دل من عنایت تو
گر بهتر ازین کند، تواند
مهری ز قبول بر دلم نه
کین قلب کسی نمیستاند
چون حلقه برین دری، عراقی
میباش و مگرد، بو که داند
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.